محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - مجموعه «زخم کاری»، ساخته محمدحسین مهدویان، هفته گذشته با انتشار پانزدهمین قسمت، به پایان رسید و ماجرای مخوف «مالک» و اطرافیانش، در مجموع مخاطبان را راضی کرد. این مجموعه که نخستین تجربه سریال سازی مهدویان به شمار میرفت، نمره قبولی از بینندگان گرفت. جابه جا کردن چند رکورد در میزان تماشای سریال و درصد رضایت مخاطبان در کنار تمام شدن بلیتهای اکران سینمایی قسمت پایانی این مجموعه، با وجود وضعیت بیماری کرونا در کشور، از استاندارد بالای «زخم کاری» حکایت دارد.
از سریالی حرف میزنیم که هولناک شروع شد و با پایانی قابل انتظار و در عین حال مهیب هم به پایان رسید. مجموعهای که زندگی دلالهای فوق ثروتمند را، نه به قصد جلب توجه و جلوه گری، بلکه با هدف نقد و نمایش تمام پلشتی هایش مقابل دوربین برد. این سریال در بخشهایی از توزیعش به شدت درگیر حواشی مربوط به ممیزی شد و نزدیک بود از مسیر منحرف شود، اما با پرهیز از ادامه حاشیهها به ریل موفقیت بازگشت.
همهچیز درباره سریال «زخم کاری» مهدویان | منبع اقتباس، داستان، شخصیتها و حواشی
«زخم کاری» قبل از هر چیز با خصلت اقتباسی فیلم نامه اش به یاد آورده میشود. این سریال بر اساس رمانی از محمود حسینی زاد به نام «بیست زخمکاری» و الهام از «مکبث»، نمایشنامه مشهور ویلیام شکسپیر، ظرفیتهای اقتباس در سینما و تلویزیون ایران را به هنرمندان یادآوری کرد و نشان داد که بازسازی ایرانی و هدفمند آثار مشهور ادبیات ایران و جهان میتواند گزینه مناسبی برای شبکه نمایش خانگی باشد.
سریال محمدحسین مهدویان، در پرداخت ژانری هم، قلههای فتحنشده شیوه اجرا را به علاقهمندان شبکه خانگی یادآور شد و یکی از نمونههای موفق ژانر نوآر در ایران لقب گرفت. اجرای باکیفیت و سینمایی محمدحسین مهدویان، با فیلمبرداری مناسب هادی بهروز، استانداردهای سریال سازی در ایران را بالاتر برد و این امید را تقویت کرد که شبکه نمایش خانگی، در آیندهای نزدیک، کاملا از آثار ضعیف، رنگارنگ و پرتجمل خالی شود. نماهای زیبای این سریال در نمایش بازیگرانی که در ماشین نشسته اند، در میان برشهای به یاد ماندنی شبکه خانگی ثبت خواهند شد.
روایت یک قصه بی حاشیه برای فیلم سازی که تقریبا همیشه به موضوعات سیاسی و پرالتهاب علاقهمند بوده، تحول بزرگ کارنامه مهدویان در تولید «زخم کاری» بود. این فیلم ساز جوان و خوش آتیه که اغلب مورد اتهام تلاش برای دیده شدن با پرداختن به موضوعات جنجالی قرار داشته، با سریال «زخم کاری» نشان داد که میتواند، بدون این قبیل موضوعات هم، اثری آبرومند و جذاب را به مخاطبان عرضه کند.
«زخم کاری» در روایتش، جایی بین قسمتهای هفت تا یازده، تا حدی از ریتم افتاد و آن صلابت و اثرگذاری قسمتهای ابتدایی خود را از دست داد، اما با ترفندهای روایی جذاب و خلق موقعیتهای نفس گیر با چرخشهای روایی حدس نزدنی، توانست به ریل جذابیت بازگردد. اشکالات محتوایی این سریال تا حدی مورد انتقاد واقع شدند، اما مخاطبان، با قدری اغماض، از کنار نکات فرعی قصه عبور کردند و ابهامات روایی این مجموعه را به اجرای سینمایی و باکیفیتش بخشیدند.
جواد عزتی و رعنا آزادی ور ستارههای «زخم کاری» بودند که کارنامه خودشان را با این سریال ارتقا بخشیدند. آزادی ور در هفتههای ابتدایی پخش این مجموعه تک ستاره شبکه خانگی بود و طراحی چشمگیرش در اجرای خندههای ترسناک شخصیت سمیرا به شدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. بازی جواد عزتی اما، در حالی که در قسمتهای ابتدایی چندان به چشم نیامده بود، در نیمه دوم سریال کاملا شکوفا شد تا عزتی جایگاه خودش را به عنوان یکی از بهترین هنرپیشههای سینمای ایران تثبیت کند. سیاوش طهمورث که مردم خاطرات خوبی از بازیگری او دارند، با این مجموعه توانست خودش را احیا کند. در حالی که هانیه توسلی هم، در نقش منصوره، تجربه تلخش در سریال «گیسو» را به فراموشی سپرد.
اما مرتضی امینی تبار و سارا حاتمی، بازیگران تازه وارد این سریال، مثل چند تجربه ناموفق قبلی مهدویان در معرفی بازیگران جدید، در حد و اندازههای مجموعهای با این درجه کیفی ظاهر نشدند و بعید است به زودی بتوانند راه خود را به سطح اول بازیگری در سینمای ایران باز کنند. سعید چنگیزیان هم، با توجه به سابقه درخشانش در عرصه تئاتر، نتوانست با حضور در نقش ناصر سریال «زخم کاری» توقعات هوادارانش را برآورده کند.
۱۱ مرگ پیاپی در این مجموعه، خصلت مهم ژانر نوآر «زخم کاری» بود. گونه سینمایی خاصی که با شاخصههای روایی جنایت و عشق شناخته میشود. در حالی که به لحاظ بصری نیز معمولا عناصری همچون بارانهای شدید شبانه، سکانسهای ابری و خارجی شب و نیز ترکیب رنگ غالبا تیره در آن وجود دارد. مرگهای دومینووار «زخم کاری»، در قسمتهای آخر این مجموعه شدت گرفتند تا، علاوه بر اینکه کار را به نقطه اوج خود نزدیک میکنند، اضمحلال تدریجی این خانواده و سبک زندگی ایشان را نیز به خوبی برای مخاطب تصویرسازی کنند.
مهمترین تصمیم فیلم ساز برای پایان بندی، اگرچه انتخابی کاملا قابل انتظار به شمار میرفت، اما باز هم به نحو آبرومند و اثرگذاری اجرا شد تا «زخم کاری»، بدون تلاش برای کش دار کردن قصه و زیاد کردن قسمتها با داستانهای فرعی بی مورد، به موقع نقطه مناسب برای فرود آمدن را پیدا کند. از این منظر، امید میرود که سریالهای بعدی در شبکه خانگی نیز رویکرد ترجیح دادن کیفیت بر کمیت را مورد نظر قرار دهند.